می گویند فقیری ناله و استمداد می کرد که من با 5 بچه در یک اتاق کوچک چگونه زندگی کنم؟
یکی گفت: من مشکلت را حل می کنم. امشب آن بز و گوسفند و گاوت را ببر پیش خودتان و فردا بیا پیش من.
فقیر همین کار را کرد و تا صبح تمام خانواده بصورت سرپایی یا نشسته، بیدار ماندند چون جای خواب نبود. فقیر پیش آن مشاور رفت و ناله کرد.
مشاور گفت: حالا امشب آن سه حیوان را برگردان به طویله.
فقیر همان کار را کرد و صبح با خوشحالی به خانه مشاور رفت و گفت: واقعاً خدا عمرت دهد! خداوند بهشت را ارزانی ات کند. زندگی ام از این رو به آن رو شد. الآن راحت می توان با 5 فرزند در آن اتاق زندگی کنم بدون اینکه حیوانات مزاحم باشند.
حال حکایت ما از این هم بدتر شد. دنبال حل بحران سه برابری شدن قیمت بنزین بودیم که اینترنت به مدت یک هفته قطع شد. حال از فرط خوشحالی نمی دانیم چه کنیم بخاطر وصل شدن مجدد اینترنت؟ درحالیکه قیمت بنزین همان 3 هزار تومان ماند!