.............دُر گران بها؟!
.
آیت الله العظمی اراکی فرمودند :مرحوم آیت الله میلانی از شخصیکه مرحوم آقای حاج شیخ عبدالله گلپایگانی را در خواب دیده بود ، نقل کردند که :مرا پس از فوت به آسمان بردند و از من پرسیدند که چه آورده ای ؟
گفتم :درس و بحث .
ملائکه در آن خدشه کردند . من جواب دادم دوباره خدشه کردند ؛ باز جواب دادم . باز خدشه کردند و بالاخره نتوانستم جواب بدهم .
گفتند :دیگر چه داری ؟
گفتم :نماز و روزه و عبادات ، باز ملائکه در آنها نیز خدشه کردند . من جواب دادم ؛ دوباره خدشه کردند . باز جواب دادم ؛ باز خدشه کردند و عاقبت از عهده جواب بر نیامدم .
گفتند :دیگر چه داری ؟
گفتم :زیارت و توسل . در آن هم مانند قبلی ها خدشه کردند و من جواب دادم . باز خدشه کردند ، من جواب دادم . باز خدشه کردند ، عاقبت از جواب عاجز شدم .
.
گفتند :دیگر چه داری ؟
گفتم :چیزی ندارم و مایوس شدم . آنگاه ملائکه گفتند :تو نزد ما دُر گرانبهایی داری .
گفتم :من دُری نداشتم .
گفتند :چرا آن وقتی که یکی از تجار از گلپایگان برای زیارت اعتاب مقدسه به کربلا آمده بود تو شنیدی و خواستی از نجف نزد او بروی و مقداری کمک مالی بگیری ، رفتیکه مرکبی کرایه کنی که به کربلا بروی نتوانستی ، زیرا دو ریال کرایه آن را نداشتی ! و گفتی پیاده می روم ، وقتی پیاده می رفتی خار به پایت فرو رفت و عاجز شدی و نشستی و گفتی من آقا شیخ عبدالله که درس و بحث خوبی دارم چطور باید دو ریالی نداشته باشم که بتوانم مرکبی کرایه کنم ؟ بعد به فکرت رسید این چه حرفی بود من زدم و پشیمان شدی و گفتی :الحمدلله رب العالمین این الحمدلله همان دری است که نزد ما محفوظ مانده است و همین نیز به درد تو می خورد.
.
نام آیت الله شیخ عبدالله گلپایگانی هر چند در حوزه های فعلی شیعه نامی آشنا نیست.
آیت الله بروجردی نقل می کند وقتی ما به نجف رفتیم اول شاگرد حوزه پر عظمت آخوند، مرحوم شیخ عبدالله بود. گلپایگانی به مانند نائینی در زمان آخوند خراسانی حوزه تدریس خارج داشته اند.رابطه و محبت بین آخوند خراسانی و مرحوم گلپایگانی در حد اعلا بود. در زمانی که شیخ عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی بیست مجتهد را به مجلس شورا معرفی کردند شیخ عبدالله گلپایگانی هم در بین آنها قرار داشت. اما مدتی بعد شیخ عبدالله به صورت ناگهانی در گذشت. آخوند خراسانی از این قضیه بسیار ناراحت شد و به احترام او سه روز مجلس درس را تعطیل کرد.
در حالی که چند سال قبل همسر، عروس و نوه آخوند خراسانی در یک روز وفات می کنند ولی آخوند همان روز هم دروسش را تعطیل نکرد.