ورود به سایت
اعضای انجمن(400) قوانین سایت مقررات انجمنها
جستجوی انجمن

مدارکم برای ورود به امارات متحده عربی با دوچرخه قانونی بود

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۹/۱۲ ساعت 19:47 بازدید کل: 498 بازدید امروز: 332
 

 

مدارکم برای ورود به امارات متحده عربی با دوچرخه قانونی وکامل بود و هیچ نقصی نداشت.ویزای 14 روزه داشتم.در صورت ادامه برنامه ام برای رکورد گینس در شهر دبی برای جبران کمی زمان قرار بود.تلفنی با دفتر سیحون 14 روز دیگر تمدید شود.لذا از این لحاظ مشکل نداشتم.تا بابت آن زندانی شوم.

در تاریخ 92/5/28 از مرز دریایی شهید باهنر سوار کشتی شدم و مهرش روی پاسپوتم جا خوش کرده است.ودر 92/5/29 برابر با 20 اگوست 2013 وارد بندرشارجه(مینا خالد) با کشتی وارد کشور امارات متحده عربی شدم.که مهر ورود آن روی پاسپورتم خورده است.

در تاریخ چهارم شهریورماه 92 ساعت 11/30 در سفارت ایران حضور پیدا کردم.تا برای ویزای عمان اقدام نمایم.سفارت این قدرت را داشت تا این مشکل را حل کند.چرا که در ایران با برنامه ام برای ساعت و تاریخ ورود به کشور عمان هماهنگی پیدا نمی کرد.اما این کار را نکردند.قرار شد دو روز دیگر به باشگاه ایرانیان برسم.تا رکورد گینس را دنبال کنم.اما هر گز به این باشگاه نرسیدم.درست ساعاتی بعداز خروج از سفارت ایران در کنار پل شیخ ابوظبی دستگیر شدم.

اول ایدی ام (ویزا) را نیروهای امنیتی خواستند.بعد پاسپورتم را گرفتند.مشکلی نداشتم.اما به زور سوار ماشین مخصوص کردند.تا به زندانی ببرند.که در عمرم برای اولین بار با مقوله حبس مواجه شوم.پذیرایی 78 روز حاصل این پیامد بود.عکسهایم را بررسی کردند.مشکلی وجود نداشت.چراکه بیشتر از مکانهای عمومی و توریستی عکس گرفته بودم.آنهم بیشتر از حاضرین برای عکس گرفتن اجازه می گرفتم.

اتهام جاسوسی را پیش کشیدند.گریز از این اتهام کارساده ای نبود.باید از خودم دفاع می کردم.اما این اتهام راه فرار نداشت.باید تا آخرین نایم مقاومت می کردم.چراکه در این چند سال ثابت کرده بودم.با شعار زیبایی صلح جهانی چند سالی است.رکاب می زنم.تمام مدارکم موجود بود.چون فرهنگی بودم.فقط تابستان فرصت اینکار را داشتم.سال گذشته هم شبکه های تلویزیونی و روزنامه ها  و سایتهای خبری  کشور آذربایجان و ترکیه در تابستان 91 از من با نام سفیر صلح جهانی با دوچرخه خبر تهیه و پخش کرده بودند.

اتهام سنگینی بود.هر چه دلیل و دفاع می کردم.بر شدت شکنجه و عذاب می افزودند.تا عملا مرگ را در چند قدمی خود ببینیم.عذابهای روحی و روانی وجسمی زیادی به من وارد کرده بودند.در آخرین روزها دیگر قدرت راه رفتن و ایستادن را نداشتم.بدنم بدجوری تحلیل رفته بود.سردرد مداوم شدیدی داشتم.دل پیچه عذابم می داد.قرص و مسکن می دادند.اما خوابم نمی آمد.هذیان می گفتم.

تا اینکه یک روز لباسهایم را دادند.تا عوض کنم و خودرا برای یک تغییر آماده کنم.در این مدت با خانواده و جهان خارج و سفارت ایران ارتباط نداشتم.در بی خبری مطلق بودم.تا اینکه با اسکورت سوار هواپیما کردند.تا مهر خروج پاسپورتم در این کشوربتاریخ  دوازدهم نوامبر 2013 از طریق هواپیمای الاتحاد بخورد.و در فرودگاه امام خمینی ره تهران مهر ورود به ایران92/8/21 روز سه شنبه خود نمایی کند.

از آزادی ام نه سفارت ایران و نه وزارت امور خارجه خبر داشت.اتنخاب روز تعطیل از شگرد اماراتی ها بود.تا رسانه ای نشود.چرا که روز تاسوعا و عاشورا و جمعه عملا همه جا تعطیل بود.تا بعداز یک هفته که به وزارت امور خارجه در تهران مراجعه کردم.اطلاع پیدا کردم.اصلا دقیقا از زندانی بودنم خبر نداشتند.فقط می دانستند.از من خبری نیست.حتی برای دریافت اطلاع باسفارت ایران در ابوظبی و مسقط و بمبئی مکاتبه کرده بودند.

 

مدارک

این عکس جلد بلیط بود که در تهران گرفتم

مدارک2

بلیط هواپیما را به من ندادند.این کارت سوار شدن به هواپیما بود.که نام و نام خانوادگی روز پرواز و تاریخ و شماره پرواز و ساعت آنرا نشان می دهد.

مدارک 3

  تصویر درج مهر ورود و خروج به کشور امارات در پاسپورتم

مدارک 4

تصویر ویزای 14 روزه کشور امارات متحده عربی که از دفتر سیحون در تهران گرفته بودم.

مدارک 5

تصویر شهر دبی کشور امارات متحده عربی که از کتابچه داخل هواپیما در تهران گرفته ام.

این مطلب توسط بیوک محمودی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۹/۱۲ - ۲۱:۵۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)