لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
سکۀ این مِهر از خورشید هم زرین تر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
می روی امّا بدان دریا ز من پایین تر است
ما چنان آیینه ها بودیم، رو در رو ولی
امشب این آیینه از آن آینه غمگین تر است
گر جوابم را نمی گویی، جوابم کُن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است
سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است
پِلک فرو بستی و دوباره شمردی
فرصتِ پنهان شدن نبود تو بُردی
من که به پیروزی تو غبطه نخوردم
چون که شکستم چرا دریغ نخوردی؟
دستِ تو را با سکوت و بغض گرفتم
دستِ مرا با غرور و خنده فشردی
این همه قصۀ تو بود که یک عمر
از همه دل بردی و دلی نسپردی
خاطره ها رفته اند خاطرۀ من
پس تو چرا مثل خاطرات نمردی
شاعر: فاضل نظری دکلمه : مهران مقدم ترانه ماه و ماهی باصدای حجّت اشرف زاده (شعرعلیرضابدیع)