لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جُز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جُز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم امّا
آن سان شده ام گُم که به من دسترسی نیست
آن کُهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودنِ ناب است
وقتی همۀ بودن ما جُز هوسی نیست
شاعر: امیرهوشنگ ابتهاج (ه . ا . سایه)
آهنگساز: پدرام کشتکار
خواننده : سیناسرلک