فرقی نمیکند ..
"بیایی" یا "نیایی"
من دیگر هیچ وقت حالم " خوب "نمیشود این جا آنقدر شاعرانه دروغ می گویند
و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند
که نمیدانم
در این سرزمین
با اینهمه فریب
چگونه ست که دلم هنوز خواب باران را دوست دارد!
نگرانم !
برای روزهایی که می آیند تا از تو تاوان بگیرند و تو را مجازات کنند !
نگرانم !برای پشیمانی ات ،زمانی که هیچ سودی ندارد !
نگرانم !.. برای عذاب وجدانت،که تو را به دار می کشد و می کُشد !
روزگاری رنج تو رنجم بوداما روزها خواهند گذشت ...
و تو،آری توآنچه را به من بخشیدی ..ز دست دیگری باز پس خواهی گرفت !
و آنچه که من به تو بخشیدم ، هیچگاه نخواهی یافت !
دیگر بانوی هیچ قصه ای نخواهم شد...
که این بانو
قصه ها دارد..