ورود به سایت
رتبه کلی: 83


درباره من
خفتگان را خبر از
محنت بیداران نیست

تا غمت پیش نیاید
غم مردم نخوری...

صادق-1997 (sadeg-m )    

دختری از کوچه باغی میگذشت

درج شده در تاریخ ۹۴/۰۹/۲۳ ساعت 17:14 بازدید کل: 647 بازدید امروز: 640
 

بنده خدا فقط سلام کرد

دختری از کوچه باغی میگذشت

یک پسر در راه ناگه سبز گشت

در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ

گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟

من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر

من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار

دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه

دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!

این مطلب توسط میثم عظیمی. بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)