|
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
از کجا معلوم
روزی اسب پیرمردی فرار کرد،مردم گفتند: چقدر بدشانسی!پیر مرد گفت : ازکجا معلوم.
فردا اسب پیر مرد با چند اسب وحشی برگشت. مردم گفتند: چقدر خوش شانسی!پیرمرد گفت: از کجا معلوم.
پسر پیرمرد از روی یکی از اسبها افتاد و پایش شکست.مردم گفتند: چقدر بدشانسی!پیرمرد گفت از کجا معلوم!
فردایش از شهر آمدند...
1- دختر
50%
2- پسر
30%
3- هیچکدام
10%
4- هردو
10%
ارسال کننده:
مهبانو
مجموع آراء: 20 رایرای ها قابل مشاهده است
ادعا
اومدیم فضای مجازی
فهمیدیم متولد همه ماه ها خوب و با معرفتنواونایی که خیانت می کنن هم اصلا جزو دوازده ماه نیستند
فهمیدیم همه بالا هستند و کسی اهل التماس نیستاونایی که...
مهمه یا نه؟
یکی از مواردی که من میبینم اینه که دخترای همشهری یکم یخورده بی ادب تر شدن
مثلا کافیه یک جک زیر کمرربزاری. اکثر کسایی که میان لایک میکنن دختران یه عده از پسرای .... هم افتادن تو پست دخترا از این جور جک ها میزارن و حالشونو میبرن
حالا این باعث میشه دیگه نشه به دختر جماعت اعتماد کرد...
نفرین حضرت زهرا بر ابوبکر و عمر
آیا سند روایت نفرین حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر شیخین صحیح است؟
توضیح سؤال:
با سلام آیا سند روایتی که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به عمر و ابوبکر گفتند من در قنوت هر نمازم شما دو نفر را نفرین میکنم ؟ صحیح است ممنون از پاسختان .
پاسخ اجمالی
طبق روایت صحیح بخار...
پسر بنزینی در حاجی آباد
در حین رکابزنی گروه انسانهای سبز اقوام ایرانی به طرف بندر عباس در شهر حاجی آباد با این پسر نوجوان بر خورد کردیم.او یک عادت بدی داشت.به بو کشیدن بنزین عادت کرده بود.می گفت بعضی هارا هم می شناسم که به مرحله خوردن بنزین رسیده اند..برای من تعجب آور بود.
...
پسرم حلالم کنی
یک زمان خیلی پر نشاط و انرژی بودم.تا عقده هایم رابرای دخترم دیکته کنم.دو سال بیشتر نداشت.اسکوتر و اسکیت و دوچرخه سواری را کاملا یاد گرفته بود.شنارا از کوچکی فرا می گرفت.تا اولین دختر خانومی در خانواده باشد.که موفق به قبولی در آزمون نجات غریقی در سن کم شد.او دیگر راهش را می تواند مستقلا ا...
دختری از کوچه باغی میگذشت
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت
در پی اش افتاد و گفتا او سلامبعد از ان دیگر نگفت او یک کلام
دختر اما ناگهان و بی درنگسوی او برگشت مانند پلنگ
گفت با او بچه پروی خفنمی دهی زحمت به بانویی چو من؟
من که نامم هست آزیتای صدرمن که زیبایم مثال ماه بدر
من که در نبش خیابان بهارمیکن...
امیر بدنیا آمد
در بدترین حال واحوال دوران زندگی ام خداوند لطفی دیگر را به من هدیه داد.پسرم امیر حسین بدنیا آمد.هرچند برایش دوست داشتم به حرمت احترام مردم خوب بلوچستان نامی بلوچی انتخاب کنم.اما فرهنگ مردم میانه در کنار فامیل باعث شد.از این کار صرف نظر کنم.
او آمد تا در کنار پدرش شاید تسکینی بر درد و رنج های دوری...
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg. کاربران آنلاین (0)
|