ورود به سایت
لطفا تایپ کنید...

  • خدا
برای جداسازی برچسب ها از کلید Enter استفاده کنید.
تَرک تنم
از هر تعلقی که گذشتم، تواناتر شدم. هر روز چیزی را تَرک کردم و هر روز چیزی مرا تَرک کرد. با هر تَرکی، خاکِ تنم تَرَکی برداشت و چیزی از آن رویید، بالی شاید، کوچک و شفاف و نامرئی. پریدن با پرهایی نا ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۰/۱۰/۲۲ - ۱۹:۳۷ 29 نظر , 1527 بازدید
زن تا ماه رکاب زد
زن تا ماه رکاب زد قاضی گفت: به ما خبر رسیده که تو در خواب سوار دوچرخه ات می شوی و تا ماه رکاب می زنی! درست است؟ زن گفت: بله قاضی گفت: گزارش داده اند دوچرخه ات را پشت خیالت پنهان می کنی! درست است؟ زن گفت: بله قاضی گفت: شنیده ایم در خورج...
لاهوتیان تاریخ درج: ۰/۰۱/۰۴ - ۱۸:۳۳ 29 نظر , 1040 بازدید
نوروز
نوروز، تعریفِ "زمان" ذیل "فرهنگ" است؛ جایی که اجداد ما مچِ زمان را درست در بزنگاه تکرارهای ملال‌انگیز و ابدی خود گرفته‌اند. زمان، یک امتداد متغیر نیست، یک امتدادِ تکراری‌ست. این را اجداد ما فهمیدند. این درست یکی از همان جاهایی‌ست که قدرت فرهنگ و کارکردهای آن، رخ‌نمایی می&...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۹/۱۲/۳۰ - ۱۸:۰۱ 15 نظر , 712 بازدید
تولدم مبارک......یعنی چگونه بودنش ...ماندگاری را رقم زند.
خدایا امروز روز من است........ روز تولدم ... کاش به زبان می آوردیم حرف ولبخندهای دلمان را... عمر ...روزها ولحظه ها کوتاه تر از آن است که نگوییم "دوستت دارم" نگاه کن ... دنیا پر است از دوستت دارم های زنده به گور شده ای که هرگز شنیده نشد! من یک زندگی جادویی می گذرانم و فقط می توانم...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۹/۰۹/۲۳ - ۰۰:۰۰ 68 نظر , 600 بازدید
بچه که بودم فکر میکردم تنهایی یعنی
دختری دلش شکست رفت و هرچه پنجره رو به نور بود بست رفت و هرچه داشت یعنی آن دل شکسته را توی کیسه ی زباله ریخت پشت در گذاشت صبح روز بعد رفتگر لای خاکروبه ها یک دل شکسته دید ناگهان توی سینه اش پرنده ای تپید چیزی از کنار چشم های خسته اش ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۹/۰۸/۰۸ - ۲۰:۵۸ 22 نظر , 714 بازدید
به یاد تو
.به یاد تو ...برای توسلام.سلامی به لطافت آب وشفافی آینه.سلامی به گرمی عشق و حرارت خورشید...سلامی به صداقت باران ...یادت عزیز است.آنقدر عزیز که حرارتی در وجودم افتادوپس از مدتها دست به قلم شدم تا از نازکی دلشقایق،وسعت خیال پروانه،ساز ناکوک زمانه،سر سودایی شمع واضطراب ثانیه ها واژه بدزدم.هوس کردم از...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۹/۰۷/۱۲ - ۱۹:۴۳ 34 نظر , 477 بازدید
رنگ عشق
در و دیوار دنیا رنگی است رنگ عشق ... خدا جهان را رنگ کرده است رنگ عشق ... و این رنگ، همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد از هر طرف که بگذری لباست به گوشه ای خواهد گرفت و رنگی خوا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۹/۰۳/۱۶ - ۱۲:۲۲ 22 نظر , 989 بازدید
میتوانم شفاف وزلال شوم
روزی صوفی از میان جنگلی می گذشت. روز گرمی بود و احساس تشنگی می کرد. او به یکی از پیروانش گفت: چند ساعت پیش از کنار رود کوچکی عبور کردیم، کاسه من را بگیر و به آنجا برو و برای من کمی آب بیاور. شاگرد مسیر را برگشت تا برای او آب بیا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۹/۰۲/۰۷ - ۲۲:۰۷ 18 نظر , 784 بازدید
روز میلاد من است آمده ام دست کشم «به سر و گوش عرق کرده دنیای خودم...
رو به رو بودن با عشق، جگر میخواهد روز میلاد من است آمده ام دست کشمبه سر و گوش عرق کرده دنیای خودمقول دادم که در این شعر فقط من باشمتا خودم با همه خود باشم و تنهای خودم رد انگشت تو بر سینه سیب است هنوزمن غلط کرده و مغضوب خداوند شدمبعد ا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۸/۰۹/۲۳ - ۱۶:۴۱ 76 نظر , 1129 بازدید
گاهی وقتا
گاهی وقتا ......گاهی وقتا گاهی وقتا نمیتونی چیزی بگی باید ببینی ولی حرف نزنی ................ گاهی وقتا دلت میخواد از سینه بیاد بیرون تا خیلی چیزهارو نبینی با چشات گاهی وقتا لازمه لبخند بزنی و به راحتی از کنار ی موضوع رد شی و به روی خودت نیاری ؛ گاهی وقتا لازمه که دست دشم...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۸/۰۵/۰۶ - ۱۱:۴۷ 38 نظر , 893 بازدید
خاص فقط خداست
به ما گفتند باید بازی کنید گفتیم با کی؟ گفتند با تیم دنیا تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟ سوت آغاز بازی رو زدن فقط فهمیدیم خدا تو تیم ماست بازی شروع شد و دنیا پشت سرهم به ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم امتیازها برابر بود تو همین فکر بودم که خدا زد پشتم و خندید و گفت: نگران...
جلال علی اصغری تاریخ درج: ۹۸/۰۳/۱۶ - ۲۰:۰۳ 24 نظر , 759 بازدید
رویا
زیباترین لباسی که می تواند زن را بپوشاند؛بازوهای مردیست که دوستش دارد ...!به رنگ رویا ... کی گفته رویاها دست نیافتنی اند ؟؟؟اتفاقاً ، من یه رویا دارم به رنگ آبی به وسعت تمام آسمونها یه رویا دارم سبزِ سبز ، به پهنای یه دشت ... من یه ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۸/۰۳/۱۰ - ۱۲:۴۴ 30 نظر , 833 بازدید
باز باران
بی بند و باری من و باران...بارانسر به هوایی شب و پل در خیاباناین شهر از گیجی من رودست خوردهکه دُور می گیرد مرا میدان به میداندنیا مرا در آرزوها "پارک" می کردوقتی که گل/می چیدم از ترس نگهبانوقتی که چنگ انداختم در صورت مرگوقتی گرفتم زندگی ام را به دندانبا بی سوادی ام خدا را حفظ کردممثل ح...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۸/۰۱/۰۶ - ۲۳:۰۹ 32 نظر , 839 بازدید
من،مرگ را زیسته ام
من،مرگ را زیسته ام مرگ را دیده ام من در دیداری غمناک من مرگ را به دست سوده ام من مرگ را زیسته ام با آوازی غمناک غمناک وبه عمری سخت دراز و سخت فرساینده آه! بگذاریدم! بگذاریدم! اگر مرگ همه آن لحظه ای آشناست که ساعت سرخ از تپش باز می م...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۲/۰۳ - ۱۸:۱۸ 47 نظر , 837 بازدید
ای محبوب
بشنو ای محبوب که مقصود آفرینش تویی نقطه مرکز و محیط کائنات تویی آن مشیت و فرمان که بین آسمان و زمین در حرکت است تویی بسیط و مرکب تویی من ادراک را در تو آفریدم تا آیینه دیدارمن باشد اگر مرا ادراک کنی خود را نیز در خواهی یافت اما اگر در سو...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۲۹ - ۱۳:۲۹ 28 نظر , 755 بازدید
تویی.......................
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند! این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم… تو مرا می فهمی من تورا می خواهم و همین ساده...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۲۷ - ۱۸:۴۲ 27 نظر , 695 بازدید
ازدارِ دنیا دلی داشتم که آنقدر دردآلود است و خون بار که حتی به فاتحه ای آن را نمی خرند ..
از دل من بگذر وبگذار.............................. روزی خواهم رفت.....شاید هم شبی ....کسی چه می داند ...... در فصل و ساعتی مقرر که شاید تنها مرادِ این دلِ بی مرادم باشد .... مگر فرق می کند کِی باشد ؟؟ شاید آن روز آماجِ برف باشد و دلِ آسمان چون دلِ سرد...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۲۴ - ۲۱:۱۴ 20 نظر , 622 بازدید
تو ای جان ودل من
عشق تو در جان من ای جان من آتشی زد در دل بریان من در دل بریان منآتش مزن رحم کن بر دیده‌ی گریان من دیده‌ی گریان من پرخون مدار در نگر آخر به‌سوز جان من سوز جانم بیش ازین ظاهر مکن گوش می‌دار این غم پنهان من درد ا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۲۲ - ۱۶:۵۱ 19 نظر , 585 بازدید
لیلای بی دل را ببین، از عشق تو مجنون شده
زهی به عشق رسیدی ز عقل و هوش برونی ز عشق جامه دریدی به گاه سر به ربونیچه عشقی و چه جنونیبرون ز خویش بجستم درون بدیدم و رستم چه میل و عشق شدستم به جست و جوی درونیچه عشقی و چه جنونیشکست کشتی صبرم هزار بار ز موجت سری برآر ز موجی که موج ق...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۱۹ - ۱۸:۰۳ 18 نظر , 664 بازدید
جوانمردم
رو به بالا و روبه پایین نماز می خواند رو به چپ وروبه راست رکوع می رفت به پس و پیش و به زیروزبر قنوت می خواند می چرخیدوسلام می داد.می رقصیدوبه سجده می افتد خداگفت:چه می کنی با این همه شوروبا این همه بی پروایی؟ می خواهی به دیگران بگویم چه ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۱۸ - ۱۹:۴۸ 26 نظر , 611 بازدید
مأیوس نباش
سالِ بد سالِ باد ...سالِ اشک سالِ شک.سالِ روزهای دراز و استقامت‌های کم سالی که غرور گدایی کرد. سالِ پست... سالِ درد سالِ عزا ...سالِ اشکِ سالِ خونِ... سالِ کبیسه… زندگی دام نیست عشق دام نیست حتا مرگ دام نیست چرا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۱۵ - ۱۶:۰۶ 26 نظر , 633 بازدید
تو ای جان ودل من
تو ای جان ودل من ،هستی من تو ای در شام غمها ، مستی من تو ای بنشسته با خون در وجودم تو ای امید و عشق و تار و پـــودم تو در چشم منی ، هر جا که هستم تو را هر جا که هستی ، می پرستم شرابی ، شعر نابی ، هر چه هستی مرا از هـر چه غــیر از خود گســست...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۱۰ - ۲۱:۱۲ 18 نظر , 615 بازدید
چه تقدیمت کنم؟
چشمانت چون رود غم‌هاست دو رود آهنگین که مرا با خود می‌برند به فراسوی زمان ها دو رود آهنگین و گم گشته ماه من! که مرا نیز گم کرده اند! و فراتر از آن دو اشک سیاهی ست که آهنگ کلامم را جاری ساخته... چشمانت توتون و شراب من! و آن جام دهم...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۰۸ - ۱۹:۰۳ 26 نظر , 586 بازدید
سپیدار
دانه کوچک بود و کسی او را نمی دید . سال های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه ی کوچک بود . دانه دلش می خواست به چشم بیاید اما نمی دانست چگونه . گاهی سوار باد می شد و از جلوی چشم ها می گذشت . گاهی خودش را روی زمینه ی روشن برگ ها می انداخت و گاهی فریاد می زد و می گفت...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۰۷ - ۱۹:۰۱ 28 نظر , 651 بازدید
ابریشم نقره ایی فام هستی ....
روح سرکشم در بند لحظه ها فقط به جان ثانیه ها شلاق میزند تا در نبود تو به تیک تیک قلبم جواب بدهد ...وبرای خود سودای نفس را به فراموشی بسپارد .....وفکر اینکه چه بودم ....وچه خواهم کرد واین پیله ی تن را برای پروانه بودن چطور به ابریشم نقر...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۰۶ - ۲۱:۱۰ 21 نظر , 584 بازدید
آب شو تا او بیاید...
زندگیِ ما چه خواهد شد؟ اهداف ما، آرزوهای ما، وابستگی و اعتقادات ما چه خواهد شد؟ سرانجاممان چه خواهد شد؟زندگی تمام چیزهایی را که برایت مهم جلوه میدهد را یکی یکی از تو میگیرد. و تو با چنگ و دندان و زحمت یکی یکی آنها را بدست آوردی و به آنها میبالی. اما زندگی برای وابستگی های تو ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۰۴ - ۱۵:۵۰ 34 نظر , 642 بازدید
من تو را بی واسته میخواهم...
گفت باید قربانی کنی تا عبور کنی گفتم قربانی میکنم گفت باید وابستگی هایت را قربانی کنی گفت قربانی میکنم گفت کافی نیست باید قربانی کنی گفتم من هایم را قربانی میکنم گفت کم است باید قربان...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۱۰/۰۲ - ۱۶:۲۶ 43 نظر , 925 بازدید
آن که می خواهد دوباره متولد کند بودن و خواستن و آغازیدن را.
پپپپپ پپ به تماشای خود نشسته امبه تماشای آن ناف مهری که مرا خون دادتا به زندگیبه کودکیبه بودنهستی و عشقبه شادی،گریه و بغض وصلم کندمن وصل شدمبالیدم و پر کشیدم تا قهقهه هاتا رهایی بادکنک ها و شور لحظه هاتا شمردن پنج‌تایی دوستت دارم هاتا گستاخی های کودکانه و آغوش گرم مادرانهتا دغد...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۲۳ - ۰۰:۰۱ 66 نظر , 619 بازدید
نابود
وقتی که معشوق می بیند که عاشق او را به نهایت درجه دوست می دارد. معشوق خود عاشق عاشق می شود. پس عاشق به مقام معشوقی ارتقاء می یابد و معشوق به مقام عاشقی می رسد. ذهن فنا (نابود) می­شود و عاشق و معشوق با یکدیگر یکی می گردند. و ا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۲۱ - ۱۸:۵۴ 23 نظر , 563 بازدید
دوام بیاور
دوام بیاور ... حتی اگر طنابِ طاقتت به باریک ترین رشته اش رسید حتی اگر از زمین و زمانه بریدی حتی اگر به بدترین شکلِ ممکن ، کم آوردی . در ذهنت مرور کن ؛ تمامِ آرزوهایِ محال دیروز را که امروز ، زیرِ دست و پایِ روزمرگی ات ، جولان می دهند...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۱۶ - ۲۰:۵۳ 14 نظر , 720 بازدید
قوی ترین زنِ رویِ زمین
موجودی در من زندگی میکند که ای کاش هایش همیشه دَمار از حوصله هایم در می آورد... خواستن هایش را لجوجانه با من در میان میگذارد و پایش را مثلِ بچگی هایش محکم به زمین میکوبد که همان.... همان را هر جور که باشد... میخواهد... آنهم فقط....
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۱۵ - ۲۳:۲۸ 24 نظر , 560 بازدید
نامه هایی که خواننده ندارند
قصه از هر کجا شروع بشود مهم نیست، همیشه همه چیز با تو تمام می شود. پاییز طلایی برگ ریز هم. شانه که می کنی موی پاییز را، هلاک انگشت هایت می شوم، دلم شانه می خواهد... شانه هایت را. گفته بودی که آبشار بلند و سیاه رنگ یلدا را دوست ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۱۴ - ۲۱:۴۳ 22 نظر , 608 بازدید
دلم آغاز میخواهد......
شدم زندانی دنیا، دلم پرواز میخواهد کمی تنهایی و فریاد، دلم آواز میخواهد زند ساز مخالف باز، این دنیای دیوانه برای پاسخش اینبار، دلم یک ساز میخواهد شدم قربانی احساس، ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۱۲ - ۱۹:۵۱ 30 نظر , 681 بازدید
اگر داشته باشی، میبخشی. اگر نداشته باشی، از چه چیزی میتوانی ببخشی؟
گاهی به جایی میرسی که احساس میکنی همه یِ آموزشهایی که تاکنون دیده ای، راهی به ترکستان بوده است. گاهی احساس میکنی معلمان و والدین تو، که تو را برای بالا رفتن از این نردبان تشویق کرده اند، همه در خوابی عمیق فرو رفته اند. این راه، راهی...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۰۹ - ۲۰:۳۴ 42 نظر , 589 بازدید
آیا با من همسفر خواهی شد؟
تقدیم به تو که بدون هر نام و هر واژه ای برایم حضوری پاک داری. بالهایم را گشوده و آماده پروازم آیا با من همسفر خواهی شد؟ من همسفری میخواهم همراه و همراهی میخواهم راهوار سفری از عشق تا جاودانگی سفری از امروز تا هر فردای نا رسی...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۹/۰۵ - ۲۳:۰۴ 44 نظر , 586 بازدید
شـک نکنیــد!
مهم نیست که زندگیتان خوب است یا بد! هر روز را با قلبی شکرگزار از خواب بیدار شوید که هنوز نفس میکشید! ما برای این دنیا آفریده نشدی...
سامان4شیردل تاریخ درج: ۹۷/۰۸/۲۴ - ۱۰:۴۱ 17 نظر , 903 بازدید
نمی فهمی...
سر ساعت قرار بیقراری را نمیفهمیدری وامانده و چشم انتظاری را نمیفهمیشده یک ثانیه یک قرن بر تو بگذرد؟ هرگزتو اصلن معنی لحظه شماری را نمیفهمیهزارن حرف دارد خاطره با هر نگاه خودسکوت عکس های یادگاری را نمی فهمیسرم بر شانه ی دیوار مثل هر شب دیگردلیل...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۸/۱۸ - ۱۴:۵۱ 32 نظر , 627 بازدید
زندگی را نخواهیم فهمید...
زندگی را نخواهیم فهمید اگر از همه گل‌های سرخ دنیا متنفر باشیم فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گل‌سرخی را بچینیم خاری در دستمان فرو رفته است؟زندگی را نخواهیم فهمید اگر دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم و جرات زندگی ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۸/۱۵ - ۱۹:۰۱ 30 نظر , 596 بازدید
ِ واسه تکرار انکار دل حساس میترسم...!
من از آغاز نمیترسم من از پرواز نمی ترسم من از آغاز یک پرواز بی احساس می ترسم! من از تکرار نمیترسم من از انکار نمیترسم ِ ِ من از تکرار انکار همین احساس میترسم! من از سوختن ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۷/۲۸ - ۲۰:۰۸ 25 نظر , 605 بازدید
عشق یک پروانه می خواهم
دلم آغوش گرم و عشق یک پروانه می خواهد غمی دارد دلم شرحش فقط افسانه می خواهد به پای خواندنش هم گریه ی جانانه می خواهد من آن ابر پر از بغضم که هر جایی نمی بارد برای گریه کردن، مرد هم یک شانه می خواهد شبیه شمع تنهایی ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۷/۱۹ - ۱۴:۱۹ 26 نظر , 574 بازدید
خدایا به من بنگر،
ای که از بندگانت بسیار زود راضی می شوی ببخش آن عبدی را که جز دعا و تضرع بدرگاهت مالک چیزی نیست . آری، تو بر همه کس مقدری و هر چه بخواهی می کنی . ای که نامت دوای دردمندان و یادت شفای بیماران است و طاعتت بی‏ نیازی از هر چه در جهان ، ترحم کن به کسی که سرمایه ‏ا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۷/۱۳ - ۲۰:۱۹ 23 نظر , 556 بازدید
آنان که بسیار عاشقند...
ننویس از این به بعد تمام بغض هایت را اشک هایت را نرسیدن هایت را نبودن ها را، نشدن ها را دلتنگی ها، حالهای خراب، اوقات غبار گرفته را چشمان بارانی ات را ننویس به نام من! ننویس پای دل خسته ام! همان که خسته اش کردی... از خودت، از خ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۷/۱۱ - ۲۰:۴۲ 29 نظر , 563 بازدید
رجعت پیکر شهید به زادگاهش شهرستان میانه پس از ۳۳
رجعت پیکر شهید "سلطانعلی عبدالهی نیک آبادی" به زادگاهش شهرستان میانه پس از ۳۳ سال غربت، پیکر مطهر شهید "سلطانعلی عبدالهی نیک آبادی" به زادگاهش "میانه" باز می‌گردد. مراسم استقبال از پیکر مطهر این شهید والامقام روز جمعه ۱۳ مهرماه راس ساعت ۱۰ صبح در فرودگاه بین‌المللی شهید مدنی تبریز...
سامان4شیردل تاریخ درج: ۹۷/۰۷/۱۱ - ۱۱:۵۰ 13 نظر , 718 بازدید
گم شدم در خود ندانم من
گم شدم در خود ندانم من، کیم یا چیستم قالبم، عقلم، حیاتم، جان گویا چیستمآدمی نامم ولیکن آدمی در اصل چیست؟ معنی ام یا صورتم، یا مسما چیستمدرچنین صورت که من دارم چگویم وصف خویش؟ آتشم، خاکم، نسیمم، آب دریا چیستمعاقلم، دیوانه ام، در فرقتم یا در وصال نیستم، هستم، نه بر جایم، نه بی ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۶/۲۶ - ۱۸:۱۶ 30 نظر , 801 بازدید
دیندار بسی دیدم اما همه در ظاهر
باهرکه وفا کردم صد جور و جفا دیدم از غیر بدی دیدم ، از خویش خطا دیدمبیمار فراوان و درمان نبود جز تو هر سو که نظر کردم، محتاج شفا دیدمدر کنج قفس بسته ، دلمرده شد از پرواز بال و پر خون آلود بر مرغ هوا دیدمعاشق به جهان کم شد معشوقه نمیبینم دل...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۶/۲۰ - ۱۸:۲۶ 28 نظر , 1001 بازدید
تا ابد ما مست آن پیمانه ایم
عاشقان مستنـد و ما دیـوانه ایم عارفان شمع اند و ما پروانـه ایـم چون نداریم با خلایق الفتـی خلق پنـدارنـد ما دیـــوانـه ایـم در ازل دادند چون جام الست تا ابـد ما مست آن پیمانـه ایـم ظاه...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۵/۱۵ - ۲۲:۴۶ 22 نظر , 534 بازدید
هرچه کمتر بهتر
هر چقدر کمتر جواب انسان های منفی رو بدید از زندگی با آرامش بیشتری برخوردار خواهید بود... به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن این مردم‌ اگر پیامبر هم بودند هزار ایراد از کار خدا میگرفتند ؛ شما که جای خود دارید...!! ...
سامان4شیردل تاریخ درج: ۹۷/۰۵/۰۸ - ۱۹:۲۶ 21 نظر , 890 بازدید
به خود آی
حقیقت نه به رنگ است و نه بو، نه به های است و نه هو، نه به این است و نه او، نه به جام است و سبو نه مرادم نه مریدم ، نه پیامم نه کلامم، نه سلامم نه علیکم، نه سپیدم نه سیاهم. نه چنانم که تو گویی نه چنینم که تو خوانی و نه آنگونه که گفتند و...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۵/۰۶ - ۲۲:۳۸ 21 نظر , 439 بازدید
روزای خوبی داشتیم
قدیما بیسکویت هاهم با وفابودند «مادر» ! اما الآن بیسکویت هاهم بی وفاشدن «های بای»...!! نیومده میره....... سلام خداحافظ نمیدونم قد ما کوتاه بود یا قدیما برف بیشتر میومد!! نمیدونم دل ما خوش بود یا قدیما بیشترخوش...
سامان4شیردل تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۳۱ - ۱۹:۵۲ 27 نظر , 803 بازدید
من روزه ام را از روی هوس نشکستم ....
به نام خدا ... همه می دونید که بیماری جزام ذره ذره گوشت و تن را می خوره و یهو می بینید که یکی یک طرف از صورتش کاملا ریخته و نه لپ داره نه گونه ... و از بیرون صورت دندوناش معلومه ... یا یک تیکه از استخوان دستشون معلومه و گوشتاش همه ریخته ... بیمارای جزامی چهره های خیلی ...
سایه-91 تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۲۸ - ۰۱:۳۱ 24 نظر , 590 بازدید
صبحت بخیر عزیزم
صبحت بخیر عزیزم! « داستان زندگی پسری که در 16 سالگی عاشق دختری میشه . پسر نوشته چنان دیوانه وار عاشقش شده بودم که به اصرار زیاد تونستم پدرمو قانع کنم که بریم خواستگاری. اما پدر دختر مخالفت کرد. برای اینکه منو از سر خودش باز کنه، گفت ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۲۷ - ۱۶:۵۵ 18 نظر , 557 بازدید
خدا کسی که احساسش کند، نداشت
خدا کسی که احساسش کند، نداشت هرکسی گمشده ای دارد و خدا گمشده ای داشت هرکسی دوتاست و خدا یکی بود و یکی چگونه می توانست باشد؟ هرکسی به اندازه ای که احساسش می کنند، هست و خدا کسی که احساسش کند، نداشت عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۲۶ - ۲۱:۵۲ 15 نظر , 459 بازدید
کاش میان این همهمه و شلوغیِ این جماعت لاکردار خدایی هم بود برای تنهاییِ بی رحم من ...
کاش میان این همهمه و شلوغیِ این جماعت لاکردار خدایی هم بود برای تنهاییِ بی رحم من ... برای تسکین این قلب مریض ... که بگوید : هیس ؛ آرام باش ؛ خبری نیست.... بخندد ... هی بگوید که هوایت را دارم... باز بگوید : که بعد از همه...
alone girl تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۲۱ - ۰۷:۵۵ 21 نظر , 575 بازدید
مارابس
همچو خورشید به عالم، نظری ما را بس نفس گرم و دل پر شرری ما را بس ...
سامان4شیردل تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۱۹ - ۰۹:۰۸ 20 نظر , 922 بازدید
سکوت سرد
چقدر تلخ میشوم روزهایی که زمین و زمان، چنگ میزنند به دلم.. این روزها تلخ تر از همیشه ام.. تلخ تر از مزۀ گس غروب یک روز آخر هفته، درست وسط پاییز.. انگار «من» بودن را یادم رفته است.. انگار «تو» بودن را هم یادم رفته است.. این آخری را محال است باور کن...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۱۷ - ۱۷:۳۱ 21 نظر , 502 بازدید
پونه های وحشی
پر از اندوهم و مست از می ناب بیا تا با تو راز دل بگویم به اشک دیدگان زنگ درون را چو موج از سینه ساحل بشویم بیا ای آرزوی من که امشب شوم از بوده ونابوده غافل بیا سنگ صبور من که غمها کشیده سر برون از خانه دل من امشب...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۱۴ - ۲۲:۴۸ 21 نظر , 955 بازدید
راز ماندن
کوه پرسید ز رود زیر این سقف کبود راز ماندن در چیست؟ گفت:در رفتنِ من کوه پرسید:و من؟ گفت در ماندنِ تو بلبلی گفت:و من؟ خنده ای کرد و گفت: در غزل خوانی تو آه از آن آ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۱۳ - ۲۰:۴۷ 27 نظر , 424 بازدید
ای پیر خرابات
ای پـــــــــــــــــیر خرابات که میخــــانه ندیدی! ویرانه دل مــــــــــــــــاست تو ویــــرانه ندیدی!ای رند غزل پـــوش که بر ســـــنگ سرت خورد از دوست چه دیدی که ز بــــــــــــیگانه ندیدی؟ ای بی خبر از خـــــــانقه از خویـــــش حـذر کن در محبس تن، شرزه ی شــــــــــــیرانه...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۱۱ - ۲۳:۱۵ 18 نظر , 750 بازدید
غیبت پر سوال تو...
چه بوی خوشی می‌دهد این جامه‌ی قدیمی این پیراهن آبی این همه پروانه‌ی قشنگ در قابِ نامه‌ها، این چند حبه‌ی قند در کنج روسری قاب عکسی کهنه بر رَف گِل‌اندود بی‌آینه، و جستجوی خط و خبری خاموش در...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۰۹ - ۱۳:۱۸ 22 نظر , 454 بازدید
از تو دلگیرم
از که برای چه بنویسم وقتی دور دست های خیال من از رویای تو خالی است. این روزها دانستم که نجوم را دوست دارم، علم اسطرلاب را، دور قمری و مدار شمسی را، ستاره و سیاره و سیاه چال را ... اینجا زمین در قلب تو می تپد و تو خورشید سر به هوای کهک...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۰۸ - ۱۵:۰۰ 26 نظر , 585 بازدید
عاشق نشدی زاهد ، دیوانه چه می دانی
عاشق نشدی زاهد ، دیوانه چه می دانی در شعله نرقصیدی ، پروانه چه می دانی لبریز می غمها ، شد ساغرِ جان من خندیدی بگذشتی ، پیمانه چه می دانی یک سلسله دیوانه ، افسون نگاه او ای غافل از آن جادو ، افسانه چه می دانی من مست می عشقم ، و از...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۰۴ - ۱۷:۱۱ 26 نظر , 636 بازدید
من یک انسانم...
اگر به خانه‌ من آمدی برایم مداد بیاور، مداد سیاه می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۰۳ - ۱۸:۱۱ 22 نظر , 479 بازدید
یک نفر
یک نفر باید باشد که بدون ترسِ ِ هیچگونه قضاوتی برایش همه چیز را تعریف کنی تمام حرف هایی که دارد آرام آرام درونت می گندد را به زبان بیاوری از آن حرف هایی که شب ها موقع خواب به بی رحمانه ترین شکل ممکن به سرت هجوم می آورند و رسالتشان...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۴/۰۲ - ۱۹:۱۶ 24 نظر , 536 بازدید
خوب ِ دنیای من!
می دانی؛ من نشسته ام، شمرده ام. دلتنگی اولین حس دنیا نیست. اولین حس یک رابطه نیست. یک رابطه هیچ وقت با دلتنگی شروع نمی شود. من اول تو را می بینم. خوب که نگاهت می کنم در تمام تنم رسوخ می کنی و چنان دلم را می لرزانی که دیگر نگاه هیچ کسی...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۳۱ - ۲۰:۱۳ 28 نظر , 482 بازدید
من این بازی را ادامه میدهم...
دنیا دیوارهای بلند دارد و درهای بسته که دور تا دور زندگی را گرفته‌اند. نمیشود از دیوارهای دنیا بالا رفت. نمیشود سرک کشید و آن طرفش را دید. اما همیشه نسیمی از آن طرف دیوار کنجکاوی آدم را قلقلک میدهد. کاش این دیوارها پنجره داشت و ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۳۰ - ۱۰:۴۰ 49 نظر , 454 بازدید
ای وطنم درد دارم
"قلبم درد میکند"برای بدبختی های جامعه برای بی قانونی ها برای سرخوردگی ها برای نداشته ها و داشته ها برای کودکی که در سطل زباله دنبال یه تیکه نان میگردند "قلبم درد می کند"برای زنی که جوراب به دست و التماس میکند ازش خرید کنیم برای پیرم...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۲۸ - ۱۸:۴۳ 19 نظر , 533 بازدید
ای رهگذران
رهگذران ..... زیرسایه ی دلم لختی بیاسایید... شاید در این هنگام از شاخه های رنج کشیده ام قطره ای خستگی بر تنتان ببارد ..... و بفهمید که هنوز با همه خستگی هایم , استوارم و سایه ای دارم که ماوی رهگذران است.... &...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۲۷ - ۲۱:۲۶ 13 نظر , 450 بازدید
هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم
کاش دور و بر ما این همه دل‌بند نبود و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود آتشی بودی و هر وقت تو را می‌دیدم مثل اسپند، دلم جای خودش بند نبود مثل یک غنچه که از چیده شدن می‌ترسید خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود هرچه من نقشه ک...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۲۶ - ۲۱:۴۵ 17 نظر , 417 بازدید
وقتی دلت تنگ باشد
وقتی در سکوت مبهم شب دلتنگ باشی یه شعر ناب می توونه بغضهزار ساله ات رو بشکنه و وزش نسیم نوازشگر اشک های غلطان روی گونه هات باشه در لحظاتی که احساس می کنی از کلام دل، عشقی خالص به نگارش درآمده...و شاید از دل تو ...انگار یه جاهایی ا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۲۵ - ۱۵:۵۵ 25 نظر , 417 بازدید
شاخه نبات
سال‌ها پیش خواجه شمس‌الدین محمد شاگرد نانوایی بود. عاشق دختر یکی از اربابان شهر شد. که دختری بود زیبا رو بنام شاخ نبات. در کنار نانوایی مکتب خانه ای قرار داشت که در آنجا قرآن آموزش داده می‌شد و شمس‌الدین حافظ در...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۲۲ - ۲۲:۳۲ 52 نظر , 425 بازدید
عشق را در چه می دانی؟
عشق را در چه می دانی؟؟؟ عشق را اینگونه می بینم... پاک کردن قطره اشک زلال کودک پا برهنه ای، در گل الود کوچه فقر در شراکت بار پیرزنی خمیده تا انتهای کوی مستقیم دوست در گرمای نوازش طفلی ژولیده موی، میان سوز سرمای یتیمی در موج ارام ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۲۱ - ۱۸:۲۸ 26 نظر , 430 بازدید
به همین آسانی
عشقبازی به همین آسانی است ... که گلی با چشمی بلبلی با گوشی رنگ زیبای خزان با روحی نیش زنبور عسل با نوشی کارهموارۀ باران با دشت برف با قلۀ کوه رود با ریشۀ بید باد با شاخه و برگ ابر عابر با ماه چشمه‌ای با آهو برکه‌ای با م...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۲۰ - ۱۲:۵۳ 25 نظر , 375 بازدید
زندگی چه معلم مهربانی است.
زندگی معلم بزرگی است... : زندگی می آموزد که شتاب نکن. زندگی می آموزد چیزهایی که می خواهی به آنها برسی وقتی دریافتشان می کنی می بینی آنقدر هم که فکر می کرده ای مهم نبوده شاید هم اصلا مهم نبوده شاید موجب اندوهت نیز شده است. زندگی می آ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۱۹ - ۲۰:۲۹ 26 نظر , 465 بازدید
قوی ترین زنِ رویِ زمین...
موجودی در من زندگی میکند که ای کاش هایش همیشه دَمار از حوصله هایم در می آورد... خواستنهایش را لجوجانه با من در میان میگذارد و پایش را مثلِ بچگی هایش محکم به زمین میکوبد که همان.... همان را هر جور که باشد... میخواهد... آنهم فقط....فقط برایِ خودش.... موجودی نحیف و شکننده که س...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۱۴ - ۲۰:۴۴ 24 نظر , 381 بازدید
چوب خدا صدا ندارد... دزدی نکنیم
دزدی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیستوقتی پزشکی برای «نفع رساندن» به همکار و رفیق رادیولوژیست خود، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله میکند این دزدی استوقتی راننده تاکسی مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۱۳ - ۱۰:۰۰ 30 نظر , 328 بازدید
به خدا درد کمی نیست
درد یعنی بزنی دست به انکار خودت عاشقش باشی و افسوس گرفتار خودتبه خدا درد کمی نیست که با پای خودت بدنت را بکشانی به سر دار خودت کاروان رد بشود، قصه به آخر برسد بشوی گوشه ای از چاه خریدار خودتدرد یعنی لحظاتی به دلت پشت کنی بشوی شاعر و یک عمر بدهکار خودتدرد یعنی که نماندن به صلاح...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۱۱ - ۲۳:۱۷ 37 نظر , 293 بازدید
خدا را در دیگران جستجو کنید.
یه روز که سال اول دبیرستان درس می خوندم، یکی از بچه های مدرسه رو دیدم که داشت قدم زنان می رفت خونه. به نظرم همه کتاباش رو همراهش داشت. با خودم فکر کردم ...
سامان4شیردل تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۱۱ - ۱۱:۳۸ 30 نظر , 807 بازدید
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم / یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
مدتی بود که وقتی صبحا از خواب بیدار میشدم، تا شب موقعی که میخواستم بخوابم، مدام تعدادی از عیبامو پیدا میکردم.این شده بود کارِ هر روزم.بعضی از روزا چنتا از عیبامو میدیدم بعضی از اونا رو میدونستم ولی تا به اون روز به این دید نگاهش نکرد...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۱۰ - ۱۰:۱۵ 20 نظر , 286 بازدید
اگر میخواهید یک نفر را بُکُشید
اگر میخواهید یک نفر را بُکُشید پیشنهاد میکنم اول به او محبت کنید خاطره بسازید ساعتها با او وقت بگذرانید غافلگیرش کنید،به هر بهانه ای.. شادی اش را باعث شوید،برایش سنگ صبور باشید اینگونه زنده اش میکنید، و دقیقا زمانی که جز شما کسی را ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۰۹ - ۱۴:۰۷ 27 نظر , 383 بازدید
ساعت شنی..
ساعت شنی به من یاد داد باید خالی شوی تا پُر کنی... تا پُر کنی کسی را، دلی را، چشمی را، گوشی را.... خالی کنی خودت را از نفرت تا پُر کنی کسی را از عشق خالی کنی دلت را از غم تا پُر کنی دلی را از شادی خالی کنی چشمت را از کینه تا پر شود چشمی ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۰۸ - ۲۲:۴۷ 33 نظر , 337 بازدید
گل نیلوفرم
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کر...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۰۵ - ۱۷:۴۳ 22 نظر , 288 بازدید
هم جانی وهم جانانی
من و عشق تو اگر کفر و اگر ایمانی من و شوق تو اگر نور و اگر نیرانی من و زهر تو که هم زهری و هم تریاقی من و درد تو که هم دردی و هم درمانی جلوه کن جلوه که هم ماهی و هم خورشیدی باده ده باده که هم خلدی و هم رضوانی ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۰۴ - ۱۵:۲۹ 20 نظر , 234 بازدید
معبد درون هستی
درون معبد هستی بشر در گوشه محراب خواهش های جان افروز نشسته در پس سجاده صد نقش حسرتهای هستی سوز به دستش خوشه پر بار تسبیح تمناهای رنگارنگ نگاهی می کند سوی خدا از آرزو لبریز به زاری از ته دل یک "دلم می خواست" می گوید شب و روزش دریغ رفته...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۳/۰۱ - ۱۰:۵۹ 32 نظر , 313 بازدید
به کجاداریم میریم خدایا ؟
به کجاداریم میریم؟؟ به کجاداریم میریم خدایا ؟ ماآدماداریم باهم چیکار میکنیم ؟ چه بلایی سر آدم بودنمون اوردیم ؟ داریم با باورامون چیکارمیکنیم ؟ تاکجامیخوا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۳۰ - ۲۳:۴۷ 34 نظر , 323 بازدید
سکوت سرد زمان
به سکوت سرد زمان به خزان زرد زمان نه زمان را درد کسی نه کسی را درد زمان بهار مردمی ها طی شد زمان مهربانی طی شد آه از این دم سردیها، خدایا نه امیدی در دل من که گشاید مشکل من نه فروغ روی مهی که فروزد محفل من نه همزبان دردآگاهی که نا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۲۸ - ۱۴:۵۳ 26 نظر , 427 بازدید
ز کجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود ؟
زندگی ، کاروانسرایی ست که شب هنگام در آن اتراق می کنیم و سپیده دمان از آن کوچ می کنیم. فقط چیزهایی اهمیت دارند که، وقت کوچ ما از خانه بدن، با ما همراه باشند دنیا چیزی نیست که آن را واگذاریم. دنیا چیزی ست که باید آنرا برداریم و با خود ه...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۲۶ - ۲۰:۲۷ 24 نظر , 456 بازدید
منتظر ماند
هنگامی که من دانشجوی دانشگاه در دوره ی فوق لیسانس بودم، پسری به شدت به من علاقه مند بود. او پسر زیبا بود، اما علاقه ی من در آن هنگام متوجه ی انسانی نبود، من دیوانه ی یافتن خدا بودم!بعداز امتحان، وقتی که او داشت دانشگاه را ترک می کر...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۲۴ - ۱۷:۳۷ 21 نظر , 216 بازدید
منجی دیگران
سالهاست می نویسم نه به حکم اینکه دیده شوم که گاه نوشته وسیله ای برای پنهان شدن است پنهان شدن از دنیایی سیاه انسانهای که دلشان با خلقتشان نمی خواندکه... خلقت همه آدمیان از خاک بوده خا...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۲۱ - ۱۶:۲۱ 15 نظر , 204 بازدید
" شاید این جهان مکثی باشد میان یکی بود...یکی نبود "
دنیای این روزهای ما انسان ها جور عحیبی شده است ؛ چیزی ست شبیه یک کابوس ، چیزی شبیه یک نمایش نامه با پایانی تلخ... هر طرف را نگاه میکنیم دلتنگی و پژمردگی موج میزند ؛ هیچ کس یارای " بودن " را ندارد ؛ انگار همه در پی رفتن اند ، ام...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۱۸ - ۱۸:۵۶ 22 نظر , 377 بازدید
در رمضان عشق تو طاقت را معنا می کنم ...
در رمضان عشق تو طاقت را معنا می کنم ... سحر را با سرشاریِ چشمانت آغاز و با نماز شکر تو افطار می کنم ! چه زجری می دهد این تحمل ساعاتِ نبودنت اما طعمش را اذانِ لبهایت شیرین می کند... بخوان بخوان ....
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۱۸ - ۱۱:۲۸ 24 نظر , 318 بازدید
اخته کردن معنویت
اینجا بر روی زمین، تاکنون بزرگترین گناه چه بوده است؟ مگر نه کلام آن کس که گفت: "وای بر آنان که اینجا خندان اندا! اما همه به اصطلاح قدیسان شما دارند همین را می گویند، همه ادیان شما دارند همین را می گویند، همه مردان بزرگ شما دارند همین را می گویند؛ و آنها این را بدون دلیل ن...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۱۷ - ۱۱:۲۹ 25 نظر , 205 بازدید
من مستحقم مادر
"هیچ ورزشی برای قلب، بهتر از خم شدن و گرفتن دست افتادگان نیست ..."شب سردی بود ... پیرزن بیرون میوه‌فروشی زُل زده بود به مردمی که میوه می‌خریدند. شاگرد میوه‌فروش، تُند تُند پاکت‌های میوه را داخل ماشین مشتری&zwn...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۱۴ - ۲۳:۳۶ 29 نظر , 323 بازدید
پشیمانم برگرد ..بگو برمیگردم......
من همیشه شتابزده‌ام، همیشه نگرانم. چه بتوانم برسم چه نتوانم، دائم تشویش دارم.* *** ^8جایی نیست که آدم به آن برسد و کسی نیست که بخواهیم به آن برسیم. سراسرِ هدف توهمی بیش نیست.هدف باعث می‌شود شما شروع کنید به زندگی در آ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۰۲ - ۱۷:۵۷ 18 نظر , 241 بازدید
بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.
رزق چیست؟ رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند. زمانی که خواب هست...
سامان4شیردل تاریخ درج: ۹۷/۰۲/۰۱ - ۱۵:۳۹ 22 نظر , 359 بازدید
من روزه ام
من روزه ام!!!! تمام سال را روزه ام. اندیشه ام روزه است فکر من حق ندارد به کسی بی حرمتی کند. فکر من حق ندارد به کسی ناسزا بگوید. فکر من حق ندارد به مال کسی دست درازی کند. فکر من حق ندارد با زندگی کسی بازی کند. فکر من حق ندارد به کسی بهتان بزند. فکر من حق ندارد به کسی جفا ک...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۱/۳۱ - ۲۱:۴۹ 27 نظر , 358 بازدید
کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم
حلزون درونت را پیدا کن!جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام "مدوز" و انواع حلزون های دریایی است.هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد. اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود. حلزون به ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۱/۲۸ - ۱۸:۲۹ 21 نظر , 336 بازدید
هیچ مگو
چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگـو درد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگــو‌‌‌ دل پرخون بنگر چشم چو جیحون بنگر هر چه بینی ...
لاهوتیان تاریخ درج: ۹۷/۰۱/۲۷ - ۱۱:۱۹ 20 نظر , 297 بازدید
گفتگو با خدا
نردبان بهشتی نیایش پلکان رسیدن به خداست که در هر پله از سفر بسوی پروردگار سرشار از شادی و شکوه است هنگامی که سفر خود را بسوی او آغاز می کنیم هر روز را را با عشق او در قلبمان قدم بر می داریم. The Heavenly Staircase ,Prayers are the stairs that lead to GOD AND there"s joy every step of the way Whe...
RmZiRn تاریخ درج: ۹۷/۰۱/۲۵ - ۱۸:۵۱ 3 نظر , 612 بازدید
من محبتی را که خدا در دلم کاشته بود را به همه ارزانی کردم اما همیشه داستان من با بی مهری تمام شد
من نتوانستم.... من توانستم نور را ببینم ولی آدمی را که دورنش پر از سیاهی شده را نتوانستم ببخشم من توبه کردم ولی توبه توبه کننده گان این دنیا را قبول نکردم چون فهمیده ام فقط مرگ پایان هر توبه است من فهمیدم باید بیشتر فهمید و لبخند زد اما هر چه بیشتر فه...
alone girl تاریخ درج: ۹۷/۰۱/۲۵ - ۰۹:۵۹ 20 نظر , 302 بازدید
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (1)